کد مطلب:88636 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:304
پس تا به پند و وعظ نفس خود مشغول نشده ای، به پند دادن دیگران مپرداز، خداوند تعالی به حضرت عیسی وحی رساند كه: «یابن مریم عظ نفسك فان اتعظت فعظ الناس و الا فاستحی منی»، ای فرزند مریم، نفس خود را پند ده پس وقتی خود پند گرفتی آن وقت مردم را پند ده و گرنه از من حیا كن![1]. وقتی خود را ساختی، مردم سریعا از خود سازی تو ساخته می شوند: «و ذكر فان الذكری تنفع المومنین»[2]. پس ای برادر متابعت از هوای نفس مكن، كه پیامبر (ص) فرمودند: «الكیس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و الاحمق من اتبع نفسه هواها و تمنی علی الله [صفحه 303] الامانی»، دانا كسی است كه نفسش ضعیف شده و برای بعد از مرگش عمل می كند و احمق و نادان كسی است كه متابعت هوای نفس كرده و آرزوهای (غیر معقول و دور و دراز) از خدا تمنا می نماید.[3]. اگر این مراحل ششگانه به خوبی طی شد دیگر جای صفات رذیله تقلب و دزدی و تكبر و نخوت نیست و انسان چنان می شود كه در برابر حق مثل علی بن یقطین صورت بر خاك سیاه می گذارد، و از ابراهیم جمال ساربان می خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزیر بزرگ هارون گذارد، (داستانش گذشت كه در اثر بی اعتنائی به ابراهیم جمال كه یكی از دوستان امام هفتم بود، حضرت به او بی اعتنائی كردند، و گفتند: باید رضایت او را حاصل كنی، و ابن یقطین برای رضایت ابراهیم جمال صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست برای این كه امام هفتم عذر او را بپذیرد، و خدا از او در گذرد ته كفش خود را روی صورت وی گذارد و آن ساربان با اصرار علی بن یقطین چنین كرد. و علی بن یقطین می گفت اللهم اشهد (خدایا تو شاهد باش) كه بنده ات از من گذشت. آری دستورات اسلامی و گفتار اولیاء الهی اگر عمل شود، پشت وزیر را هم خم كرده، و صورتش را به خاك تقرب الهی می گذارد، آن هم وزیر هارونی كه به ابر می گفت: هر كجا می خواهی ببار، كه از ملك و سلطنت من خارج نیست! آری با عمل به راهیان این راه، علی بن یقطین تربیت می شود كه طبق روایات، امام هفتم (ع) به اصحاب خود می فرمودند: «اگر می خواهید یكی از صحابی رسول خدا را ببینید، در صورت او نظر كنید، و نیز می فرمودند: من شهادت می دهم كه او اهل بهشت است.»[4]. [صفحه 304] خداوند ما را در مسیر خود موفق و در عمل به مراحل ششگانه ی فوق موید فرماید! (انشاء الله تعالی) «الهی» آن مست باده ی معارف در ذیل این فراز (ان استصعبت علیه نفسه فیما تكره لم یعطها سولها فیما تحب) چنین گوید: اگر نفسش به طاعت سختی افزود دهد كیفر به كار نفس دونش ز خواهش های نفس واژگون بخت ز خواهشهای آن دیو سیه كار ز خواهشهای نفس آن گرگ خونریز كه نفس دون نجوید غیر زشتی ز جان خواهد چون لذات بدن را خلاف رای بی نور هوا باش مخالف ساز كن با خواهش نفس (الهی) را الهی پارسا كن كه دایم در ره نیكی شتابد ز نفس زشت اگر بخشی امانش [صفحه 305]
دانستیم كه دشمن ترین دشمنان، نفس است، و امر كننده به پلیدیها و میل كننده به شر و فرار كننده از خیر است، و از طرفی امر به تزكیه و كشاندن آن به سوی عبادت پروردگار و خالقش، و به منع از شهواتش شده ایم، و اینكه آن را از لذاتش جدا كنیم، اگر در این كار اهمال كنیم، طغیان كرده، به طوری كه دیگر قابل كنترل نمی باشد باید با تازیانه توبیخ و عتاب و ملامت هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسیر خود منحرف نشود، اگر به این مقام ملامت رسید نفس «لوامه» می شود كه اگر رشد كند به مقام عالی «نفس مطمئنه» می رسد.
ز نفس، او هم خوشیها دور بنمود
كند هنگام خواهشها زبونش
بسا بر باد شد هم تاج و هم تخت
هزاران روز روشن شد شب تار
تو نیز ای جان چو دانایان بپرهیز
به دوزخ در كشد جان بهشتی
بسنگی بشكند در عدن را
به جان روشن چو مردان خدا باش
كه باشد دوزخ جان آتش نفس
اسیر عقل او نفس و هوا كن
چو نیكان در دو عالم كار یابد
كنی رشگ فرشته آسمان اش
صفحه 303، 304، 305.